
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۸
۱
بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید
سست پیمان مرا بر سر پیمان آرید
۲
چاک این سینه به دامان قیامت رفته ست
تاری از زلفش و آن سوزش مژگان آرید
۳
دل بود منتظر و شوق نمی آید باز
هدهد شهر سبا را به سلیمان آرید
۴
زهد و تقوا به در آرید سر، از خرقهٔ من
کفر زلفی به کفم آمده، ایمان آرید
۵
موقع شادی اصحاب و غم اغیار است
محرمان را به سراپردهٔ سلطان آرید
۶
باده نوشان مغان، دیدهٔ انجم شور است
نور چشم قدح از کوری ایشان آرید
۷
بادهٔ سرختر از خون سیاووش کجاست؟
که رخ زرد مرا رنگ به عنوان آرید
۸
چه شود خاطر آشفتهٔ ما جمع شود؟
خبری از سر آن زلف پریشان آرید
۹
خامه شکّرشکن از عارف روم است حزین
طوطیان را به صلا در شکرستان آرید
نظرات