حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۴۸۰

۱

پیکان تو مشکل که به دل یار توان کرد

دیگر چه علاج دل بیمار توان کرد؟

۲

من مردم و یک بار به خاکم نگذشتی

این کوه غمی نیست که هموار توان کرد

۳

کس شغل محبّت نرسانده ست به پایان

دل چون رود از کف چقدر کار توان کرد؟

۴

صرصر چه زند گرم به خاکستر من پای؟

بختم نه چنان خفته که بیدار توان کرد

۵

صد عقده بود بر دلش از بار علایق

این سبحه به گرد سر زنّار توان کرد

۶

بر دوش اگر بار سر خویش کشیدیم

شادیم که خاک قدم یار توان کرد

۷

شور تو حزین از لب شیرین سخن کیست؟

مصر از نی این خامه شکر بار توان کرد

تصاویر و صوت

نظرات