حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۴۸۹

۱

خرامد یار من مستانه هر راهی دچار آید

مگر یک بار هم از کوچه راه انتظار آید

۲

گوارا نیست آب زندگانی، بی حریفانم

به حسرت می کشم پیمانه ای، تا گل به بار آید

۳

شرابی چون ندارم با کباب خویش می سازم

دل خود می خورم در آشیان تا نوبهار آید

۴

کهن اوراق ما جانا همایون فال می باشد

نگه دار این دل سی پاره را، گاهی به کار آید

۵

حزین آشفته دارد خامه ام را خطّ مشکینی

نی من ناله هر جا سر کند، بوی بهار آید

تصاویر و صوت

نظرات