
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۹۵
۱
به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود
ز وحشتم رگ خارا، رم غزال شود
۲
چو طور، بوم و بر من شود تجلی زار
رخت چو شمع پریخانهٔ خیال شود
۳
نهفته ایم به حیرت ز رشک، نام تو را
میانهٔ لب و دل تا به کی جدال شود؟
۴
روان ز دیدهٔ بلبل دپن چمن باید
هزار جدول خون، تا قدی نهال شود
۵
به وعده نام وفا می بری و می ترسم
میانهٔ غم و دل، آشتی ملال شود
۶
بود ز رخنهٔ لب، آفت قلمرو دل
گرفتنی ست دهانی که هرزه نال شود
۷
شود کلید در خلد بی طلب فردا
به عرض حال زبان گسسته لال شود
۸
به لب شراب سخن صاف اگر نمی آید
چو من به پرد هٔ دل ریز تا زلال شود
۹
حزین ز سینه ی صد چاک دل برون افکن
قفس وبال به مرغ شکسته بال شود
تصاویر و صوت

نظرات