حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۵۰۵

۱

دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چند

در میان تاول آواره بیابانی چند

۲

در ره شوق، من و سینه ی نالان جرس

عرضه کردیم به هم چاک گریبانی چند

۳

من و مینای می و شمع، ز خونین جگری

می نماییم به هم دیدهٔ گریانی چند

۴

می زند مشک، به داغ دل ما منتظران

شکن آموزی آن طرّه، به پیمانی چند

۵

داستان غم دل را گل اگر گوش کند

من و بلبل بسراییم به دستانی چند

۶

زخم بر پیکر صد پاره ام از گل بنشست

می فروشم به گلستان لب خندانی چند

۷

چشم و دل زآینه و آب مرا پاکتر است

پرده پوشی مکن از ما دو سه عریانی چند

۸

زان شهیدان که خدنگ تو به جان پروردند

کف خاکی به جهان مانده و پیکانی چند

۹

توکه با طرّه آشفته نمی پردازی

خبرت کی بود از حال پریشانی چند؟

۱۰

نیست داغت به دل از لاله عذاران، زاهد

خبری می شنوی ز آتش سوزانی چند

۱۱

جیب پیراهن خود گل زده چاک و تو حزین

در ته خرقه ناموس به زندانی چند؟

تصاویر و صوت

نظرات