حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۵۰۸

۱

در خاره، خدنگ نگهت کار نماید

خود را به عبث، چشم تو بیمار نماید

۲

آن دست که بالاتر از آن دست دگر نیست

دستی ست که جا درکمر یار نماید

۳

تنها مرو ای بوی گل از طرف گلستان

یک لحظه،که این قافله هم بار نماید

۴

در نرم زمین است بسی تعبیه دام

غافل مشو از راه چو هموار نماید

۵

در دیدهٔ من غفلت از افسانهٔ دنیاست

خوابی که به از دولت بیدار نماید

۶

احوال نهان از روش شخص عیان است

عیب قدم لنگ، به رفتار نماید

۷

نبود اثر تیغ زبان بدگهران را

این خنجر چوبین چه قدر کار نماید؟

۸

رندان، نظر از زاهد بی مغز بپوشید

تا چند به ما جبه و دستار نماید؟

۹

بر غنچهٔ این دل که بود در بغل من

پیغام نسیم سحری نار نماید

۱۰

برخاستن ازکوی غم قحبهٔ دنیا

با همّت نامرد تو دشوار نماید

۱۱

این پست و بلندی که شهانند و گدایان

فرداست که با هم همه هموار نماید

۱۲

وقت است که آن ساقی سرخوش ز خرابات

مستانه برون آید و دیدار نماید

۱۳

عاجز، نفس از سینهٔ پرشور حزین است

غواص چه با قلزم خونخوار نماید؟

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۳۸۱

نظرات