حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۵۴۳

۱

از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار

زیر بار خود بود دستم، چو شاخ میوه دار

۲

معصیت را خرد مشمر در دیار بندگی

عالمی را می توان آتش زدن از یک شرار

۳

یاد منگر نگذرد از خاطر او دور نیست

آفتاب آن جا که باشد، سایه را نبود گذار

۴

تهمت عیش از می گلرنگ، بیجا می کشم

گریهٔ خونین بود چون شیشه ما را درکنار

۵

در هوای آنکه بنماید رخ، آن صبح امید

جان به کف دارد حزین ، چون شمع از بهر نثار

تصاویر و صوت

نظرات