
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۵۴۴
۱
داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر
در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر
۲
از سر چو قدم کردم در راه سرکویش
دوزخ به یسار افتاد، جنت به یمین اندر
۳
پیمانهٔ لعلش را کوثر ز سیه مستان
میخانه چشمش را، صد کعبه دین اندر
۴
بتخانهٔ مویش را صد باخته دین بنده
آتشگه رویش را صد شعله جبین اندر
۵
ناخن مزن ای غیرت بر سینهٔ پرداغم
حسرتکده ها دارم، هر گوشه دفین اندر
۶
بلیس شود خیره، آدم چو رخ افروزد
حیرتکده ها داری در یک کف طین اندر
۷
آزاده روی سر کن بنیوش حزین از ما
عیسی به فلک بر شد، قارون به زمین اندر
نظرات