
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۵۵۲
۱
با یار نیست دوری ما راکمی هنوز
در عشق محرمیم به نامحرمی هنوز
۲
افشرده بود رنگ خزانم بهار را
خون می چکد ز ناصیه خرمی هنوز
۳
با آن که گشته ام نمکستان خنده ات
نالد دهان زخم، ز بی مرهمی هنوز
۴
از جلوه تو محفل سوز است سینه ام
در دیده می تپد نگه ماتمی هنوز
۵
افغان من فسانه خواب تغافل است
دارد اثر، به نالهٔ من همدمی هنوز
۶
با آنکه از خدنگ تو چاک است سینه ام
چونگل نبرده راه به دل بی غمی هنوز
۷
نم درجگر نمانده و چشم ترم حزین
از ابر نوبهار ندارد کمی هنوز
نظرات