حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۵۹۰

۱

رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع

گل کرد در حضور تو، سوز نهان شمع

۲

پروانه را به خلوت آغوش می کشد

نازم به گرمی دل نامهربان شمع

۳

کی روشناس مجلس روحانیون شود

تا جسم تیره را، نگدازد روان شمع؟

۴

عاشق ز بیم قتل، هراسان نمی شود

هرگز کسی نکرد به تیغ امتحان شمع

۵

دارد نگاه حسرتی از چشم خونفشان

حاجت به عرض شوق ندارد زبان شمع

۶

یک التفات گرم نمودی و سوختم

پروانه بیش از این نبود میهمان شمع

۷

تا صبح مجلس از من و پروانه گرم بود

می سوخت از حکایت هجران زبان شمع

۸

بی چاک شام زلف، که عمرش دراز باد

رحمی نکرده بر مژه خونفشان شمع

۹

شرح حکایت شب هجران کند تمام

گر مهر خامشی نزنی بر زبان شمع

۱۰

شیب و شباب ما نتوان یافتن حزین

یکسان گذشت فصل بهار و خزان شمع

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۴۰۷

نظرات