
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۵۹۸
۱
ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق
زلف خم اندر خمت، سلسله جنبان عشق
۲
ناز تو یک سو فکند پرده ی انکار را
می چکد از دامنت خون شهیدان عشق
۳
شورش محشر دمید از دل دیوانه ام
صبح قیامت بود، چاک گریبان عشق
۴
ساز ز خود رفتگان، مختلف آهنگ نیست
امت یک ملتند، گبر و مسلمان عشق
۵
در دل تفسیده ام آبله باشد خیال
گرمتر از اخگر است، ریگ بیابان عشق
۶
رنگ پرافشان من، هدهد شهر سباست
ﺁﻩ ﻓﻠﮏ ﺳﯿﺮ ﻣﻦ، ﺗﺨﺖ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ عشق
۷
عقل سیه نامه گو، اشک ندامت ببار
خنده به یونان زند، طفل دبستان عشق
۸
هر نفس از گلبنی ست شور صفیرم بلند
نغمه پریشان زند، مرغ گلستان عشق
۹
بلبل طبع مرا، بیهده گویا مکن
این من و دستان من، کیست زبان دان عشق؟
۱۰
سدره نشینی کند، باز چو آید زوال
مرغ همایون دل، از پر و پیکان عشق
۱۱
شکر چه گویم حزین دولت دیدار را؟
دیده گهر سنج حسن، لب شکر افشان عشق
تصاویر و صوت

نظرات