
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۰۳
۱
تا شد سر غم گرم به طوفان من از اشک
شد حلقهٔ گرداب، گریبان من از اشک
۲
تا رفته گرامی گهر من ز کنارم
چون دامن دریا شده دامان من از اشک
۳
از بس که فرو ریخت ز مژگان من انجم
شد صبح قیامت، شب هجران من از اشک
۴
گفتم مگر از گریه برم کینه ز یادش
ننشست غبار دل جانان من از اشک
۵
آتش چو علم زد، دگر از آب چه خیزد؟
ساکن نشود سینهٔ سوزان من از اشک
۶
خونابهٔ چشمم دهد از درد گواهی
رسوای جهان شد، غم پنهان من از اشک
۷
ویرانه حزین ، در قدم سیل چه سان است؟
افتاده چنان، کلبهٔ ویران من از اشک
تصاویر و صوت


نظرات