
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۱۱
۱
عشق اگر یار شود از اثر زاری دل
سر زلفی به کف آرم به مددکاری دل
۲
چه کنم آه که بر بستر گل خوابش نیست
عاجزم سخت حریفان، ز پرستاری دل
۳
خویش را یک تنه بر قلب صف مژگان زد
کس درین معرکه نبود به جگرداری دل
۴
تیغ خون ریز جفا از کمر ای عشق برآر
تا به خوبان بنماییم وفاداری دل
۵
نشنوی نالهٔ زار دل صدچاک حزین
یاد آن روز که بودت سر غمخواری دل
نظرات