حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۶۴

۱

گران افتاده لنگر، کوه درد سینه فرسا را

خدا صبری دهد دلهای از جا رفتهٔ ما را

۲

به مجنون تنگ شد دشت جنون، از شور سودایم

به هم پیچد سر شوریده ام، دامان صحرا را

۳

تب گرمی چو شمع داغ آتش طلعتی دارم

پر پروانه سازد نبض من، دست مسیحا را

۴

به کنعان، چشم پاکی در سراغ خویشتن دارد

نمی ماند به کف پیراهن یوسف، زلیخا را

۵

دلم را بی قراری در بغل، آرام می گردد

گران لنگر کند تمکین من، موج سبکپا را

۶

به این شوخی نسوزد هیچکس را اختر طالع

که بختم نیل چشم زخم شد، زلف شب آسا را

۷

عبث ناصح مرا دست تسلّی می نهد بر دل

نیندازد کف از بی طاقتی، شوریده دریا را

۸

حزین ، از خامه ات خیزد، سروش وادی ایمن

تجلی طور می سازد، نی آتش نواها را!

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۲۳۱

نظرات