
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۴۶
۱
خراباتینژادم دلق شیادانهای دارم
صراحی در بغل، در آستین پیمانهای دارم
۲
به ناقصفطرتان بخشیدهام دنیا و عقبا را
گدای کوی عشقم همت مردانهای دارم
۳
ز جانان میگریزم، شور استغنا تماشا کن
به هجران میستیزم خوی بیباکانهای دارم
۴
بود پیر خرابات از کرم دست مرا گیرد
اگر هشیارم اما لغزش مستانهای دارم
۵
درین دیماه بیبرگی شوم همخانه با بلبل
که من هم انتظار بیوفا جانانهای دارم
۶
زیاد نشئه حسن دلارام خون آغوشی
چو چشم خوشنگاهان در بغل پیمانهای دارم
۷
حزین از سرگذشت دلکش خود پایکوبانم
زبان و گوش محو لذت افسانهای دارم
تصاویر و صوت

نظرات