
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۵۴
۱
من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم
لب تشنهٔ تیغم، به گلو آب ندارم
۲
در، خانهٔ غارت زده را باز گذارند
تا روی تو رفت از نظرم خواب ندارم
۳
آسوده ام ازکعبه و آزاده ام از دیر
جز قبلهٔ ابروی تو محراب ندارم
۴
جایی که نگاه تو بود حاجت می نیست
پروای چراغ شب مهتاب ندارم
۵
عشق آمد و من همسفر خانه به دوشان
ویران کده ای در خور سیلاب ندارم
۶
گر رفت گل اشک، دل خون شده دریاست
این نیست که خار مژه شاداب ندارم
۷
خشک است دماغ من و ذوق چمنم نیست
مخمورم و پروای می ناب ندارم
۸
آرام حزین از دل من شور لبت برد
چشم نمک انباشته ام، خواب ندارم
نظرات