حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۶۵۵

۱

به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا دارم

گل نشکفته ای در دامن باد صبا دارم

۲

به تن مشت استخوانی توشهٔ راه فنا دارم

یک انبان آرد با خود زاد راه آسیا دارم

۳

ثبات عهد گل، بر دور عیشم خنده ها دارد

به کف پیمانه ای، همطالع رنگ حنا دارم

۴

به خاک تکیه گاه راحتم بستر نمی باید

رگ خوابی به هم پیچیده تر از بوریا دارم

۵

چنان رسوای عالم گشتهام در عشقبازبها

که گر آیم به خاطر یار را، آواز پا دارم

۶

ز اکسیر وفا داریم، سامانی سلیمانی

سرت گردم، کدامین را ندارم تا تو را دارم؟

۷

به من تکلیف محراب تو زاهد، سرنمی گیرد

که نذر سجده ای، در قبله ی آن نقش پا دارم

۸

ندارم شکوه ای، گردم سرت، گوشی به حرفم کن

گدای این درم، عرض دعایی مدعا دارم

۹

حزین از حسرت آب حیات رفته در غفلت

به گردش ازکف افسوس خود، دست آسیا دارم

تصاویر و صوت

نظرات