
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۶۳
۱
رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم
ما جلوه پرستان به تماشا نرسیدیم
۲
چون موج سرابیم درین وادی خونخوار
هر چند تپیدیم به دریا نرسیدیم
۳
از عقل بریدن به تمنّای جنون بود
از شهر گذشتیم و به صحرا نرسیدیم
۴
اعجاز لبت بود علاج دل بیمار
ما درد نصیبان به مسیحا نرسیدیم
۵
انگور نشد غورهٔ ما خام سرشتان
از تاک بریدیم و به مینا نرسیدیم
۶
افسوس که ما در طلب گمشدهٔ خویش
بسیار دویدیم و به خود وا نرسیدیم
۷
گشتیم بسی دامن صحرای جنون را
یک ره به دل بادیه پیما نرسیدیم
۸
بستیم حزین از حرم و بتکده محمل
اما به در کعبهٔ دلها نرسیدیم
نظرات