
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۷
۱
سخن از من کشیدی، شعله ورکردی جهانی را
چرا انگشت بر لب می زنی آتش بیانی را؟
۲
کمی نبود خراش سینه ام را ای هلال ابرو
به داغ دل چه ناخن می زنی آزرده جانی را؟
۳
مبادا پرده از دل، آه خون آغشته بر دارد
به روی کار مفکن بخیهٔ زخم نهانی را
۴
ز داغ لاله پیکر در غبار خاطر تنگم
چمن پیرای عشقت ریخت، طرح گلستانی را
۵
عجب نبود حزین ، از عشق اگر عمر ابد یابم
که پیوند رگ جان کرده ام، نازک میانی را
تصاویر و صوت

نظرات