حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۶۷۳

۱

شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم

از سر کوی تو گر سر برود، پا نکشیم

۲

شعله ناچار بود آتش افروخته را

نتوانیم که آه از دل شیدا نکشیم

۳

منّت از دست و دل خویش کشیدیم، بس است

دم آبی به لب تشنه ز دریا نکشیم

۴

گر در خلد، به روی نگهم باز کنند

بی رُخت گردن مژگان به تماشا نکشیم

۵

ساقی، از شرب یهودانه سالوس چه فیض؟

خون حسرت به از آن باده که رسوا نکشیم

۶

گرچه دانیم که وصلت به تمنا ندهند

همچنان دست ز دامان تمنا نکشیم

۷

زنده از فیض سموم ره عشقیم حزین

منتی از دم جان بخش مسیحا نکشیم

تصاویر و صوت

نظرات