حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۷۰۶

۱

من روشن روان غافل به زندان بدن رفتم

کشیدم آتشین آهی، چو شمع از خویشتن رفتم

۲

گران جان نیستم در گلستان چون سرو پا در گل

سبک روحانه چون باد بهاران از چمن رفتم

۳

نشد بال و پر پروانه ام گرم از تف شمعی

بساط زندگی افسرده بود، از انجمن رفتم

۴

کشند آزادگان وادی قدس انتظارم را

وداعی ای گران جانان آب و گل که من رفتم

۵

به ناکامی نشستن هم حزین اندازه ای دارد

به صد حسرت ز کویت رفتم، ای پیمان شکن رفتم

تصاویر و صوت

نظرات