
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۲۵
۱
از شام هجر منّت دیدار می کشم
از خواب ناز دولت بیدار می کشم
۲
تا کی خورم ز عقل سیه کاسه خون دل؟
مستانه یک دو ساغر سرشار می کشم
۳
یک چند می کنم گرو باده رخت خویش
تا چند بار جبّه و دستار می کشم؟
۴
برده ست حسن ساده آزادگی دلم
بهر چه ناز سبحه و زنار می کشم
۵
بر دوش از خمار سرم بار می شود
تا پا ز آستانهٔ خمّار می کشم
۶
جایی به از چمن نبود میگسار را
دامان تر چو ابر به گلزار می کشم
۷
صد زخم می خورد رگ جان چون قلم حزین
تا گوهری به رشته گفتار می کشم
تصاویر و صوت

نظرات