
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۲۷
۱
محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم
رگ نیسانی از مژگان خون پالای خود دارم
۲
غبار سینه ام بر شور محشر دامن افشاند
دل دیوانه ای در دامن صحرای خود دارم
۳
بیار ای دیده، لعلی باده اشکی اگر داری
درین گلگشت مهتابی که از سیمای خود دارم
۴
مرا آوارهٔ درها نکرد از گوشهٔ عزلت
چه، منّتها که بر سر در جهان از پای خود دارم
۵
حزین از هر دو عالم فکر دل، بیگانه ام دارد
سر شوریده ای در دامن صحرای خود دارم
نظرات