
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۵۲
۱
ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من
نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من
۲
دمی در گلشنم، ضبط زبان خود کن ای بلبل
که نازکتر بود از پرده های گل دماغ من
۳
کند سر دو عالم را، ز مستی نقل محفلها
کنی در ساغر جمشید اگر دُردِ ایاغ من
۴
من بی حاصل از بس دورگرد مقصد خویشم
نفس در سینه ی برق است سوزان، در سراغ من
۵
چو شمع از جان گدازی می کنم محفل فروزیها
حزین تا من نمی سوزم، نمی سوزد چراغ من
نظرات