
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۵۴
۱
گلگونهٔ بهار است خوناب دیدهٔ من
گل در خزان ندارد رنگ پریدهٔ من
۲
حیرتگه نگاهم، آیینه دار لیلی ست
مجنون وادی اوست هوش رمیدهٔ من
۳
عشق تو خرمی داد، گلگشت خاطرم را
سرو چمن طراز است، آه کشیدهٔ من
۴
پرواز ناتوانی، غیر از تپیدنی نیست
دام و قفس نخواهد بال بریده ی من
۵
تو در جفا حریصی، من در وفا تمامم
زیبد به دامن تو، خون چکیدهٔ من
۶
نومیدی است پایان، شام غم حزین را
از دیدهٔ سفید است، صبح دمیدهٔ من
نظرات