
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۶۶
۱
ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم آشامان
به آب خویش گردد آسیای گوهر غلتان
۲
به حال زار بیمار غم، ای تیغ ستم رحمی
سرم را بیش ازین مپسند بر زانوی غمخواران
۳
بهار حسن را شرط است ابر دیدهء عاشق
مخند ای شاخ گل بر چشم گریان هواداران
۴
اگر نبود تو را پروای مهجوران عجب نبود
نمی دانی دل رسوا، نمی فهمی غم پنهان
۵
حزین دور از وطن زین صعب تر دردی نمی باشد
بلای الفت دونان، غم مهجوری یاران
نظرات