
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۹۰
۱
دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو
عالم خراب چشمم و چشمم خراب تو
۲
هشیاریم غنوده بالین بیخودی ست
هوش از سرم برد نگهِ نیم خواب تو
۳
چون آمدی به کلبهٔ ما، روز کن شبی
اینک دلم کباب تو، خونم شراب تو
۴
کردی ورق ورق دل صد پارهٔ مرا
آیا کدام شد ورق انتخاب تو؟
۵
مشکین خطی به ساغر لعلی فکنده ای
آیا چه بود در قدح این مشک ناب تو؟
۶
لبریز غم بود دل و این طرفه معجزی ست
کز شیشه شکسته نریزد شراب تو
۷
آتش به جان و دل زدهٔ کیستی حزین
دوزخ گریزد از نفس سینه تاب تو
تصاویر و صوت

نظرات