
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۷۹۷
۱
تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده
شرمندهام که در غمش آسان برآمده
۲
از پیچ وتاب عشق ندارم شکایتی
دل در شکنج طره پیچان برآمده
۳
یوسف صفت غمم ز جفای زمانه نیست
گلگونه ام به سیلی اخوان برآمده
۴
از تیغ او مرا تن صدپاره خوش نماست
چون گل تنم به زخم نمایان برآمده
۵
نگذاشته ست در جگرم داغ عشق نم
خونابه ای به کاوش مژگان برآمده
۶
در تنگنای شهر چه سان وا شوم حزین ؟
دیوانهام به کوه و بیابان برآمده
تصاویر و صوت

نظرات