حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۱

۱

رنگینی دکّان شود آن چشم سیه را

از خونم اگر غازه دهد، تیغ نگه را

۲

آن غالیه گون خال، ندانم به چه تقصیر

در نیل کشد اختر این بخت سیه را؟

۳

یک تشنه جگر را به زنخدان تو ره نیست

خضر خط سبز است که دارد سر چه را

۴

امروز زمین، زیر پی لشکر حسن است

بر طرف بناگوش ببین گرد سپه را

۵

پای طلبم، آبله فرسود نگردد

نزدیک کند لغزش اگر، دوری ره را

۶

از چشمهٔ خورشید لبی تر نتوان کرد

منّت، کلف اندود نماید رخ مه را

۷

خوش دوزخ نقدی ست حزین ، آتش خجلت

گیرم که به روی تو نیارند گنه را

تصاویر و صوت

نظرات