
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۸۱۴
۱
دل داغ تو را به جان گرفته
جان درد تو جاودان گرفته
۲
حال دل ناتوان چه پرسی؟
حیرت زده را زبان گرفته
۳
بر من شده تنگ کوه و صحرا
سودای توام عنان گرفته
۴
بر شیشه دل صبا بود سنگ
دل بی توام از جهان گرفته
۵
فریاد که دور چرخ ما را
چون دایره در میان گرفته
۶
یک غنچه صبا نمی گشاید
گویا دل باغبان گرفته
۷
آتش از داغ لاله رویی
ای مجلسیان به جان گرفته
۸
بر تن چه زنی گلاب و کافور
این شعله در استخوان گرفته
۹
بی بال و پرت حزین مسکین
در کنج غم آشیان گرفته
تصاویر و صوت


نظرات