
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۸۲۳
۱
سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی؟
من سوختم، آرایش ایوان که بودی؟
۲
نگذاشته ای دین به خرابات نشینان
در صومعه، غارتگر ایمان که بودی؟
۳
خار عجبی بود به چشم از ره خوابم
دوشینه گل جیب و گریبان که بودی؟
۴
آشفته شد ای باد صبا از تو دماغم
در سلسلهٔ زلف پریشان که بودی؟
۵
هر زخم تو لب می مکد از جوش حلاوت
ای دل هدف ناوک مژگان که بودی؟
۶
شب با که نشستی، سر زلفت که به کف داشت؟
جانان من، آرام دل و جان که بودی؟
۷
پیدا بود از لعل تو پیمانه کشیها
ای عهد شکن بر سر پیمان که بودی؟
۸
بی لعل تو الماس بود روزی داغم
ای شور قیامت نمک خوان که بودی؟
۹
آرام نگردید درین دشت نصیبت
ای سیل، خروشان کهِ جوشان که بودی؟
۱۰
جان مست حزین می شود از طرز صفیرت
دستان زنِ خوش لهجهٔ بستان که بودی؟
تصاویر و صوت

نظرات