
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۸۳۰
۱
تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می پرستی
تو و عیش و هوشیاری، من و گریه های مستی
۲
سر برهمن ندارد، دل بی وفاش نازم
صنمی که برد از دل هوس خداپرستی
۳
به ره وفا برآید چه ز بخت کوته ما؟
مژهٔ تو گر به دلها نکند درازدستی
۴
ز حیات آنقدر غم بودم که گر بخواهد
در نیستی برآرد دلم از غبار هستی
۵
سر همّت تو گردم به حزین خسته جان ریز
ته جرعهٔ نگاهی به زکات می پرستی
نظرات