حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۳۲

۱

چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی

پری به شیشهٔ دل دارم از خیال کسی

۲

درین چمن به گل و لاله نازها دارم

که خون من چو حنا، گشته پایمال کسی

۳

نمی شود نکند جلوه، حسن بی پروا

چه شد که آینه آب است از انفعال کسی

۴

جهانیان پی رسوایی همند تمام

خدا کند که نپرسد کسی ز حال کسی

۵

به ساغر دل آتش مزاج می ریزد

شراب شعلهٔ حل کرده، رنگ آل کسی

۶

فلک ز حلقه به گوشان امر ما گردد

به یک کرشمهٔ ابروی چون هلال کسی

۷

چه جلوه است که چون سایه کاینات حزین

فتاده در قدم نازنین نهال کسی؟

تصاویر و صوت

نظرات