حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۴

۱

در بغل آرزو کند، تیغ تو تندخوی را

عرضه کنم اگر به گل، زخم شکفته روی را

۲

مشک به کوی بیزدت، طرّه به باد اگر دهی

دل به کنار ریزدت، شانه کنی چو موی را

۳

رشک ریاض خلد شد، دیده ز فیض عارضت

یاد قد تو کردام، سرو کنار جوی را

۴

پرده چه پوشیم که من، در غم دل به عالمی

صبح صفت نموده ام، سینهٔ بی رفوی را؟

۵

هست نقاب دلبران، شرم و حجاب و خال و خط

تیغ برهنه گفته ام، حسن برهنه روی را

۶

دور رسید چون به ما، صاف شراب رفته بود

چرخ کند به ساغرم، درد ته سبوی را

۷

وقت صبوح شد حزین، از می غم به لب چکان

زهر چش ترنّمی، کلک ترانه گوی را

تصاویر و صوت

نظرات