حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۴۷

۱

دل آشفته و دیده خونبار داری

مگر با محبت سر و کار داری؟

۲

که نشتر فرو برده، در مغز و جانت

که رگهای مژگان گهربار داری؟

۳

وصالت نصیب است، یا آنکه چون من

دلی حسرت آگین دیدار داری؟

۴

گل ناز پرورد من، بی قراری

همانا که در پیرهن خار داری

۵

بگو، عاشقان رازداران عشقند

چو خود بی وفا یا وفادار داری؟

۶

وفا پیشه یاری ست، یا آنکه چون خود

ستمگر، جفاجو، دل آزار داری؟

۷

دل فارغ خویش را، نامسلمان

ز زلف که در قید زنار داری؟

۸

شکسته ست خاری به دل چون حزینت

که بلبل صفت، نالهٔ زار داری

تصاویر و صوت

نظرات