حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۴۹

۱

نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی

بیگانه ام ز خود کرد، آواز آشنایی

۲

در باغ می سراید، هر مرغ با نوایی

دارد دم بهاران، پیغام آشنایی

۳

گویند کیست در شهر، غارتگر شکیبت

سروی ست سرفرازی، شوخی ست خوش ادایی

۴

گرگان یوسف جان، ابنای روزگارند

مردیم از غریبی، ای بی کسی کجایی؟

۵

بازوی زال دنیا، چند افکند به خاکت؟

بی درد، پشت دستی، نامرد، پشت پایی

۶

دامن کشان گذر کرد، یار از سر مزارم

ای ناله های و هویی، ای گریه های هایی

۷

تا آب رفتهٔ جان بازآوری به جویم

قاصد بگو حدیثی، از لعل جانفزایی

۸

از خون دیده در عشق، ساقی پر است جامم

یا حبّذا نعیمی، فی جنهٔ الولایی

۹

گفتی حزین بیدل، با دوریم بسازد

الصّبرُ منک صعب یا منتهی منایی

تصاویر و صوت

نظرات