حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۶۷

۱

به دستم داده دستی، برده در خونم فرو، دستی

به چاک سینه دارد غمزه دستی، در رفو دستی

۲

خوشا عهدی که با کوتاه دستان، لطفها بودش

حمایل داشتم در گردن آن تندخو دستی

۳

کدامین دست، خالی داشتم تا سبحه گردانم؟

که دستی رهن ساغر بود و در دست سبو دستی

۴

دل مجروح را، شور قیامت در گریبان کن

سرت گردم، بکش گاهی، به زلف مشکبو دستی

۵

سراپا ناز من، از تربتم دامنکشان مگذر

مبادا غافل از خاکم، برآرد آرزو دستی

۶

زکم ظرفی به یک ساغر، خمارم نشکند چون گل

بود در خم مرا پیوسته دستی، در کدو دستی

۷

کفم را در دعا، وصل تمنّا مدعا نبود

حزین از شرم عصیان، می گذارم پیش رو دستی

تصاویر و صوت

نظرات