حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۷۷

۱

حیران لقایی شدم امروزکه دانی

باقی به بقایی شدم امروز که دانی

۲

یار آمد و جان گشت فدای قدم او

قربان وفایی شدم امروز که دانی

۳

فیض نظر پیر خرابات، بنازم

خاک کف پایی شدم امروز که دانی

۴

زنگ تن، از آیینهٔ جان پاک زدودم

یعنی به صفایی شدم که امروز که دانی

۵

بگرفت مرا از خود و خود را به عوض داد

ممنون عطایی شدم امروز که دانی

۶

از شرک دویی، ترک خودی کرد خلاصم

از خود به خدایی شدم امروز که دانی

۷

کوته نظری حلقهٔ بیرون درم داشت

محرم، به سرایی شدم امروز که دانی

۸

فقر شب هستی، چو گدا دربدرم داشت

آسوده به جایی شدم امروز که دانی

۹

از شیوهٔ آن حسن، خبردار نبودم

مفتون ادایی شدم امروز که دانی

۱۰

هر پرده که نی راست، حزین از دم نایی ست

بیخود به نوایی شدم امروز که دانی

تصاویر و صوت

نظرات