حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۸۸۹

۱

فریاد که از عاشق مسکین که تو داری

سر می کشد آن طرّهٔ مشکین که تو داری

۲

در طاعت عشق تو، صنمخانه نشینم

کافرکند این ملّت اوا آیین که تو داری؟

۳

چون شمعِ فروزنده، ز فانوس عیان است

در پیرهن، آن ساعد سیمین که تو داری

۴

دشنامی، اگر تلخ برآید ز زبانت

شیرین کندش، آن لب شیرین که تو داری

۵

در زیر سر خواب گران تو بود زلف

فریاد ازین نرمی بالین که تو داری

۶

تهمت به حنا بسته ای و سختی دوران

افشرده دل، آن دست نگارین که تو داری

۷

در می کشد و چاک زند خرقهٔ ما را

چون گل به بر، این حلهٔ رنگین که تو داری

۸

در هالهٔ خط، روی تو از طالع حسن است

سعد است قران مه و پروین که تو داری

۹

چون شمع، لبت سوخت حزین ، از نفس گرم

ای خسته، ندانم چه تن است این که تو داری

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۵۵۲

نظرات

user_image
آریوشا معلم سواسری
۱۴۰۲/۰۹/۲۲ - ۱۳:۱۴:۵۳
به نظر می‌رسد وزن صحیح این شعر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن) باشد.