حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۹۲

۱

بس که چون صبح زند دم ز صفا سینه ما

صورت کین، همه مهر است در آیینه ما

۲

دو حریصیم که تا محشرمان سیری نیست

ما ز مهر تو، دل سخت تو ازکینهٔ ما

۳

می نهد شیر محبت به فراغت پهلو

نیستانی شده از تیر جفا، سینه ما

۴

پرده از کار ریا، عشق نگیرد ز کرم

مصلحت هاست درین خرقهٔ پشمینهٔ ما

۵

داد بر باد، تف عشق تو خاکستر دل

همچنان شعله زند خاطرت ازکینه ما

۶

به هوای گل رخسار تو در رقص بود

شعلهٔ عشق در آتشکدهٔ سینهٔ ما

۷

ذره آسا به هوای تو، سراپا مهریم

در دل رشک، گره چون نشودکینه ما؟

۸

بندهٔ جام شرابیم حزین ، زانکه برد

لوث آلودگی، از خرقه پشمینه ما

تصاویر و صوت

نظرات