
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۲۱۷
۱
خجل چون بید مجنون گشتم از نشو و نمای خود
ز قدّ پرشکن گردیده ام زنجیر پای خود
۲
منه تا می توانی در سرای عاریت، پا را
شکوه مسند جمشید دارد بوریای خود
۳
چه از بیگانه می جویی رسوم آشنایی را؟
به عمری ای وفا دشمن، نگشتی آشنای خود
نظرات