حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۲ - داستان گاو و مسجد

۱

یکی از اهل ورع، گاوی را

جانب مسجد آدینه بخواند

۲

که بیا همره من تا مسجد

گاو از دعوت عابد درماند

۳

گفت با خود که شگفتی ست شگرف

هیچ عاقل سخن این گونه نراند

۴

سنّت و فرض، به من فرمان نیست

گهر ذکر نیارم افشاند

۵

نتوانم که دهم بانگ نماز

می نیارم ورقی قرآن خواند

۶

نه امامت، نه خطابت دانم

سخن از وعظ، نیارم شنواند

۷

گاو را هیچکس از مسجدیان

نه به منبر، نه به محراب نشاند

۸

از پی دعوتم این مرد خدای

بی سبب نیست که این مژده رساند

۹

آب از چاه کشیدن دانم

زیر این بارگران باید ماند

تصاویر و صوت

نظرات