
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۴۹ - در تفاخر ۱
۱
شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان
رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟
۲
گاه در طول کند صف شکنی، گاه به عرض
ذوالفقار کف خصم افکن کرار علی
۳
گر گذارد قدمی سوی چپ و راست، سزاست
از تهمتن نبود عیب، به میدان یلی
۴
زلف لیلی ست سوادم، چه پریشان، چه به خم
توبه پرداز به آرایش زلف عملی
۵
نکته گر لاغر و گر فربه، از آن هیچ نکاست
مصحفم گاه بود رحلی و گاهی بغلی
۶
وقفه یک جا نکند خامهٔ نورافشانم
مهر، گاهی اسدی باشد و گاهی حملی
۷
کرده بر دایره ام حلقه به گوش خط یار
رشک خورشید بود نقطهام از بی بدلی
۸
نقش کلکم که بود روشنی چشم خرد
کرده، در دیدهٔ بی نور حسودان، سَبَلی
۹
یابی از خامهٔ من، خضر صفت عمر ابد
بینی از نامه ی من پرتو فیض ازلی
۱۰
می کند فرق، دماغی که بود بوی شناس
عنبری از من و زین گَندَه دهانان بَصَلی
نظرات