
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶ - قطعه دربارهٔ صبر و شکیبایی
۱
شب گذشته، فتادم به خاک کوچهٔ غم
هزار مرحله، ز آرامگاه راحت دور
۲
دلی دیار محبّت، تنی خراب ستم
لبی محیط شکایت، سری لبالب شور
۳
ز گریه هر رگ مژگان چو ابر دریابار
ز ناله هر سر مو، گشته بود محشر صور
۴
گسسته تار امیدم فلک به زور ستم
شکسته جام مرادم فلک به سنگ فتور
۵
که ناگهان، سرم از خاک برگرفت کسی
که بود گرد رهش توتیای دیدهٔ حور
۶
شمیم گلشن کویش، عبیر جیب وفا
نسیم پرتو لطفش چراغ بزم حضور
۷
به مژده گفت:که ای خانه زاد خسرو عشق
خرابهٔ دلت از فیض دوستی معمور
۸
چنین که هر قلم استخوانت ناله سراست
مدار، کلک بلاغت شعار را معذور
۹
به گریه گفتمش، ای مونس شکسته دلان
به روزگارتو، ویرانهٔ وفا معمور
۱۰
سخن چگونه سرایم؟ نفس چگونه کشم؟
دلم پر آتش و چشمم پر آب و بختم شور
۱۱
نهفته گفت به گوش دلم که ناله خطاست
اگر شکور نیی، در بلیّه باش صبور
تصاویر و صوت

نظرات