
حزین لاهیجی
بخش ۶ - در گشایش این نامهٔ نامی گوید
۱
شکست استخوان، طبع اندیشه زای
به دندانهٔ کلک پولاد خای
۲
که اندیشه، جادونگاری گرفت
بنای سخن استواری گرفت
۳
ز صد چشمه خون بیش، پیمود دل
که شد صفحه ام رشک چین و چگل
۴
به دل، کاوش دیده نگذاشت نم
که گوهر فرو ریخت، ابر قلم
۵
خرد دفتر جزء و کل را گشود
که اندیشه، کلک آزمایی نمود
۶
به پیچ و خم فکر، عمری گذشت
که خاطر خداوند سررشته گشت
۷
ز معنی، دلم جام جمشید زد
نیم، زخمه بر ساز ناهید زد
۸
حزین، زلف معنی ست در مشت باد
به این تار، کلک خوش انگشت باد
۹
رسایی ده، آوای اندیشه را
فراسوده مگذار این بیشه را
نظرات