حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بخش ۱۱ - مکالمهٔ شیخ الرئیس با کنّاس در قناعت و ترک تحمّل منّت از ناس در مذمّت طمع و زشتی آن گوید

۱

شبی سر برآوردم از جیب خویش

چو آهی که خیزد ز دلهای ریش

۲

نگارندهٔ قصّهٔ باستان

رقم کرده بر دفتر راستان

۳

که از پور سینا شنیدم که گفت

در ایّام خود، آشکار و نهفت

۴

نگردیده ام مُلزم از هیچ کس

مگر از یکی گبرِ کنّاس و بس

۵

که پویان به راهی شدم بامداد

گذر بر یکی از مزابل فتاد

۶

به شغل خود، آن گبر مشغول بود

تفاخر کنان، نغمه ای می سرود

۷

مفاد سخنش اینکه ای نفس از آن

به عزّت تو را داشتم در جهان

۸

که شایان حرمت تو را یافتم

به بَر حلّهٔ عزتّت بافتم

۹

شگفت آمد از وی، مرا این کلام

بدو گفتم ای یاوه گفتار خام

۱۰

ندانسته ای چون ز گوهر خزف

سزد گر بلافی به عزّ و شرف

۱۱

نگه کرد بر روی من خیرخیر

بگفتا که ابله تویی، نه فقیر

۱۲

تقاضای روزی ز شغلِ خسیس

بسی بهتر از امتنان رئیس

۱۳

ندانسته ای عزّت خود ز ذلّ

سفیهانه بر ما چه خندی چو گُل

۱۴

فرو ماندم از راندنِ پاسخش

بدزدید شرمم، نگاه از رخش

۱۵

چنان مهر بر لب مرا زد سکوت

که دل گفت: یا لیتَ انّی اَمُوت

۱۶

طمع جلوه گر شد مرا در نظر

ز هر زشت رو پیکری، زشت تر

۱۷

بدو گفتم ای راندهٔ بخردان

پدر کیستت؟ بازگو، در جهان

۱۸

بگفتا که شک در قضا و قدر

نظر بستن از خالق نفع و ضر

۱۹

بگفتم که از پیشهٔ خود بگو

چه بافی درین کارگاه دو رو؟

۲۰

چه صنعتگری داری از جزء و کل؟

بگفتا: زبونی و خواری و ذُل

۲۱

بدو گفتم از حاصل خود خبر

بگو شمّه ای باز، ای خیره سر

۲۲

مآلت کدام است و غایت کدام؟

بگفتا که حرمان بود والسّلام

تصاویر و صوت

دیوان حزین لاهیجی به تصحیح ذبیح الله صاحبکار - محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی - تصویر ۶۸۹
دیوان حزین لاهیجی (به ضمیمه تاریخ و سفرنامه حزین) کتابفروشی خیام - شیخ محمدعلی بن ابیطالب بن عبدالله حزین لاهیجی - تصویر ۵۸۵

نظرات