
حزین لاهیجی
بخش ۱۴ - در ستایش آزادگی و ذمّ طمع
۱
یکی مرد دانا دل هوشیار
دو کودک به هم دید در رهگذار
۲
یکی با عسل نانش آمیخته
دگررا به نان دوغکی ربخته
۳
ز کودک مزاجیش کو دوغ داشت
به سوی عسل دست خواهش فراشت
۴
خداوند شهدش همی گفت باز
که ای بر کفم دوخته چشم آز
۵
سگ من شو اکنون که داری طمع
وگر نه میالا لباس ورع
۶
شد آخر سگش کودک طبع کیش
ندیده عسل جوی بی زهر نیش
۷
به هر سو کشیدش به صد درد جفت
شنیدم که داننده با خویش گفت
۸
ابا دوغ، کودک اگر ساختی
کجا سگ کشان از پیش تاختی
۹
فراغ دو عالم طمع کیش باخت
خنک آن که با قسمت خویش ساخت
۱۰
درین پرده ویرانی آبادی است
رجا بندگی یاس آزادی است
۱۱
مده دامن یاس آسان ز دست
بنازم دلی کز تمنا برست
تصاویر و صوت

نظرات