حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بخش ۲۹ - حکایت

۱

یکی طعن و تشنیع می زد بسی

به آزاد مرد حقیقت رسی

۲

سخن چین، سخن ها به او باز گفت

از آن ژاژخایی چوگل برشکفت

۳

به شکرانه رخسار بر خاک سود

به یزدان سپاس فراوان نمود

۴

پس آنگه چنین گفت آزاد مرد

که می بایدم در جهان فخر کرد

۵

که یاد چو من ناسزا بنده ای

نموده ست سالار فرخنده ای

۶

به احسان او دل رهین مانده است

که نام مرا بر زبان رانده است

تصاویر و صوت

نظرات