
حزین لاهیجی
بخش ۱۷
۱
پس نماید عروج را آهنگ
آن نخستین که می پذیرد رنگ
۲
اسم و نامش ز جمع اسما شد
جامع صورت و هیولا شد
۳
می شود، چون سترد داغ کلف
متشخّص به صورت اشرف
۴
اغتذا و نمو پدید آید
آن تخصص چو بر مزید آید
۵
حس و جنبش شود هم آغوشش
گه شرنگش دهند و گه نوشش
۶
هم از آنجا چو ره گرا گردد
صورتش عین مدّعا گردد
۷
نطق پیدا کند که انسان شد
نوع افضل ز جنس حیوان شد
۸
حدّ انسان رهی ست دور و دراز
دایر اندر حقیقت است و مجاز
۹
فرق هر فرد تا به فرد دگر
کم نباشد ز بعد خیر از شر
۱۰
تا به جایی رسد که شاد شود
صاحب عقل مستفاد شود
۱۱
کاملان انتهای معراجند
تارک افتخار را تاجند
۱۲
شد وجود ابتدا به فعل و همان
منتهی شد به فعل در سیران
۱۳
افضل اول بود نفوس نزول
در عروج اولین بود مفضول
نظرات