
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۱۰۴
۱
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
۲
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
۳
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
هر چه با من کرد دور چرخ کج رفتار کرد
۴
عاشقان زین پیش دایم عزتی می داشتند
محنت عشقش عزیزان جهان را خوار کرد
۵
عشق آسان می نمود اول بامید وصال
نا امیدیهای هجرانش چنین دشوار کرد
۶
در بلای عشق کی خوانم دعای عافیت؟
کز دعاهای چنین می باید استغفار کرد
۷
فی المثل گر خاک خواهد شد رقیب سنگدل
خواهد از خاکش فلک راه مرا دیوار کرد
۸
گاه گاهی گر هلالی را بپرسی دور نیست
زانکه آن بیچاره را این آرزو بیمار کرد
تصاویر و صوت

نظرات